محل تبلیغات شما



بچه ها دارن میرن کاروزی

من ولی نمیخوام برم چون درس دارم، کنکور نزدیکه 

تازه کلی هم به خاطر کلاسا عقب افتادم ولی یکم نگران که

بعد از کنکور واسه کارورزی قبولم نکنن

اینطوری دیگه مدرک بهم نمیدن و پولم حروم میشه

مدتی هست که متوجه تغییراتم شدم

مثل اینکه من قبلا تو جمع ها و مکان های عمومی آروم و

کم حرف و جدی بودم همه شیطنتام واسه خونه و دوستای

صمیمیم بود حتی قیافمو همیشه جدی میگرفتم 

واسه همین هر کس اولین بار منو میدید فکر میکرد از دماغ فیل افتادم

اما حالا خیلی راحت با بقیه گرم میگیرم، شوخی میکنم و می خندم

نمیدونم چرا انقدر وا دادم اون منِ فوقِ مغرور رو بیشتر دوست داشتم

ولی هرکاری میکنم نمیتونم خودمو کنترل کنم

حداقل نه تا وقتی با زهرا تو کلاس تکنسین نشستم

حس میکنم هنوز تو دبیرستانم :)


بالاخره امتحانمو دادم

۲۴ ساعتِ طاقت فرسا تموم شد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفت دینی حرفهایی هست برای گفتن... میراث فرهنگی شهرضا